آيا سگ‌ها سرطان را بو مي‌کشند؟


 

نويسنده:دکتر بهاره اصفهاني مرتضي‌زاده




 
قصه انسان‌ها و حيوان‌ها قصه تازه‌اي نيست. انسان‌ها قرن‌هاست که خود را حاکم بلامنازع زمين و هر آنچه در آن است مي‌دانند اما همچنان برخي توانايي‌هاي ناشناخته حيوان‌ها ما را به حيرت وامي‌دارد. قرن‌ها پيش حيوان‌ها در افسانه‌ها و اسطوره‌ها حرف مي‌زدند و اعمالي خارق‌العاده انجام مي‌دادند. در روزگار ما ديگر کسي آن افسانه‌ها را باور نمي‌کند. در عوض پاي حيوان‌ها و توانايي‌هاي منحصر به فرد آنها به مقاله‌هاي علمي باز شده است. آنچه در ادامه مي‌خوانيد نمونه‌اي از همان‌هاست.
پزشکان فرانسوي به تازگی در انجمن متخصصان کليه و مجاري ادراري آمريکا ادعاي جديد و بسيار جالبي را مطرح کردند. اين پزشکان معتقدند گونه‌اي از سگ‌ها به نام مالينوس شفرد قادر به کشف زودهنگام سرطان پروستات هستند. البته محققان فرانسوي قبل از بيان اين فرضيه مطالعه‌اي در همين مورد در بيمارستان تنون پاريس انجام داده بودند. در ابتدا بوي ادرار فرد عادي و بوي ادرار فرد مبتلا به سرطان پروستات به اين سگ‌ها آموزش داده شد. سپس در دوره زماني معيني ادرار همه مراجعه‌کنندگان مشکوک به اين بيماري را هم به وسيله سگ‌ها و هم به وسيله روش‌هاي آزمايشگاهي مورد بررسي قرار دادند. درنهايت معلوم شد که سگ‌ها از 66 نمونه‌اي که طبق نتايج آزمايش مبتلا به سرطان بودند، 63 مورد را درست تشخيص داده بودند.

علمي يا تخيلي
 

شايد در نگاه اول اين فرضيه کمي عجيب به نظر برسد اما واقعا بعضي حيوان‌ها حس‌هاي بسيار پيچيده و عجيبي دارند. مثلا گربه در محيطي کاملا تاريک هم اطراف را مي‌بيند يا فيل صداي پاي فيل‌هاي ديگر را از هزاران مايل دورتر مي‌شنود. سگ‌ها هم که هميشه به داشتن حس بويايي قوي معروف بوده‌اند. حتي همين حس قوي آنها باعث شده به عنوان نيروهاي قابل اعتماد در کشف موادمخدر يا مواد منفجره در خدمت پليس باشند. گفته مي‌شود قدرت حس بويايي سگ 100 برابر انسان است.
دکتر کورنو، رييس تيم تحقيقاتي بيمارستان تنون مي‌گويد: «سلول‌هاي سرطاني احتمالا مولکول‌هاي خاصي را توليد و در محيط پراکنده مي‌کنند. گرچه اين مولکول‌ها باعث تحريک حس بويايي انسان نمي‌شوند اما سگ‌هاي مالينوس شفرد به راحتي آنها را تشخيص مي‌دهند.» البته از نظر ساير متخصصان، اين فرضيه هنوز راه زيادي تا اثبات شدن دارد. چون تعداد نمونه‌هايي که مطالعه روي آنها انجام شده خيلي کم بوده و علاوه بر آن چنين آزمايشي حتما بايد توسط گروه‌هاي محقق ديگري هم انجام شود و فقط در صورت هم‌خواني نتايج، اين فرضيه تاييد مي‌شود. درواقع بعضي دانشمندان مي‌گويند احتمال دارد محققان فرانسوي علايمي رمزي را به اين سگ‌ها آموخته باشند و سگ نمونه سرطاني را به خاطر علامتي که صاحبش به او نشان مي‌دهد تشخيص دهد. اين پديده خيلي هم دور از ذهن به نظر نمي‌رسد و قبلا هم در تاريخ علم اتفاق افتاده است. در واقع چنين پديده‌اي «هانس باهوش» نام دارد. هانس اسم اسبي متعلق به يک فرد آلماني بود که حدود سال 1900 ميلادي سر و صداي زيادي به پا کرد. صاحب هانس ادعا مي‌کرد که او قادر است مسايل رياضي را حل کند يا متون آلماني را بخواند و مفهوم آن را درک کند. ابتدا همه مردم اين قضيه را باور کردند و نمايش‌هاي جالب و پربيننده‌اي هم از مهارت‌هاي هانس اجرا شد. اما بعدها مشخص شد که اين اسب درواقع فقط علايمي را که صاحبش به او نشان مي‌دهد درک مي‌کند و سپس طبق آنچه آموخته به آنها واکنش نشان مي‌دهد.

تشخيص سرطان‌هاي ديگر توسط سگ‌ها
 

از اين شک‌ها و بدبيني‌ها که بگذريم، قبلا هم مواردي بوده که اثبات شده سگ‌ها قدرت تشخيصي زودهنگام برخي سرطان‌ها را دارند. مثلا در سال 2006 ميلادي، گروهي از دانشمندان کاليفرنيايي نشان دادند که سرطان‌هاي ريه و پستان توسط سگ‌ها قابل تشخيص هستند. ادعاي اين محققان کاملا علمي و براساس مدارک مورد قبول مجامع علمي مطرح شد. حتي در اين مطالعه سگ‌ها افراد مبتلا به مراحل اوليه و مراحل انتهايي سرطان را هم از يکديگر تشخيص مي‌دادند.
اما تاريخچه کشف چنين قدرتي در سگ‌ها به قبل از سال 2006 ميلادي برمي‌گردد. درواقع قبلا طي تحقيق‌هايي مشخص شده بود که وقتي ماده‌اي شيميايي يک تريليون بار رقيق شود باز هم شامه سگ آن را تشخيص مي‌دهد. اولين موردي که در اين باره گزارش شد سگي بود که مرتبا زخمي در بدن صاحبش را بو مي‌کشيد. پس از مدتي مشخص شد که اين زخم بيماري بدخيمي به نام ملانوما بوده است.
مطالعه‌ها و تحقيق‌هاي بيشتر در اين مورد نشان داد که سگ‌هاي آموزش‌ديده قادر به کشف دو بيماري ملانوما و سرطان مثانه هستند. اما کامل‌ترين تحقيق در سال 2006 ميلادي انجام شد. در اين مطالعه 5 سگ خانگي به مدت 3 هفته توسط مربيان مجرب تحت آموزش قرار گرفتند. در اين دوره سه هفته‌اي سگ‌ها ابتدا کاملا با بوي نفس مبتلايان به سرطان پستان و ريه آشنا شدند. سپس آموختند که پس از احساس چنين بويي بنشينند يا دراز بکشند. در نهايت آزمايش مهارت سگ‌ها با مطالعه روي 83 فرد مبتلا به سرطان و 83 فرد سالم شروع شد. البته وجود بيماري در 83 فرد مبتلا به سرطان قبلا از طريق بيوپسي اثبات شده بود اما هيچ‌يک هنوز تحت شيمي‌درماني قرار نگرفته بودند.
از اين ميان 55 مورد به سرطان ريه و 31 مورد ديگر به سرطان پستان مربوط بود. هواي تنفسي هر يک از افراد مورد آزمايش در لوله مخصوصي جمع‌آوري و در جايگاه‌هاي مخصوصي قرار داده شد. سگ‌ها به ترتيب از جلوي هر جايگاه رد مي‌شدند و شبيه به آنچه در دوره 3 هفته‌اي آموخته بودند در صورت استشمام بوي سرطان مي‌نشستند. قوانين استاندارد آموزش سگ‌ها در اينجا هم کاملا رعايت شد. يعني هرگاه سگي جواب درست مي‌داد با غذا تشويق مي‌شد. در پايان مشخص شد که سگ‌ها 88 تا 97 درصد موارد مبتلا به سرطان را درست تشخيص داده‌اند. اين تست چند بار ديگر هم تکرار شد و سگ‌ها پس از آموزش‌هاي بيشتر حتي توانستند مراحل ابتدايي و انتهايي هر يک از سرطان‌هاي ريه و پستان را هم از يکديگر تشخيص دهند. البته چنين تحقيق‌هايي هنوز راه زيادي براي ورود به کتاب‌هاي مرجع پزشکي دارند. بايد درصد خطاي اين روش‌ها به درستي محاسبه و کارايي آنها در مطالعاتي بزرگ‌تر و با نمونه‌هايي بيشتر اثبات شود.
هانس باهوشهانس اسبي از نژاد عرب بود که در اوايل قرن بيستم شهرت زيادي پيدا کرد. صاحب آلماني او که ويلهم فون‌استن نام داشت ادعا کرد هانس قادر است متون آلماني را بخواند و مسايل رياضي را حل کند. البته ناگفته نماند که ويلهم فون‌استن يک معلم رياضي بازنشسته بود که خيلي هم به نظريه‌هاي داروين علاقه‌مند بود. به هر حال نمايش‌هاي بزرگي برپا شد و مردم سراسر اروپا مهارت‌هاي هانس باهوش را از نزديک ديدند. اين اسب قادر بود اعداد را جمع، تفريق، ضرب و تقسيم کند. در ضمن او مي‌توانست هم به سوالاتي که صاحبش از او مي‌پرسيد و هم به سوالاتي که به صورت نوشته شده در معرض ديد او قرار مي‌گرفت پاسخ دهد. مثلا صاحب هانس از او مي‌پرسد: «اگر هشتمين روز ماه سه‌شنبه باشد، جمعه بعد از آن چندمين روز ماه است و سپس هانس 11 بار پايش را به زمين مي‌کوبيد.» اما نمايش‌هاي عجيب هانس خيلي طول نکشيد. در سال 1907 ميلادي يک روان‌شناس آلماني به نام اسکارفوتگست پرده از اين راز برداشت. فوتگست ثابت کرد اين اسب فقط وقتي به سوالات درست جواب مي‌دهد که صاحبش روبه‌روي او ايستاده و با حرکات نامحسوس بدن پاسخ را به او مي‌فهماند. پس از آن ماجراي اين اسب کم‌کم از ياد رفت. ويلهم فون‌استن هم در سال 1909 ميلادي درگذشت و سرگذشت هانس در هاله‌اي از شگفتي باقي ماند.
منبع: www.salamat.com
ae